نبودنت را خوب لمس می شود این روزها در کنارم
تو کنارم که نیستی رو ی صندلی تنهایی رو به روی پنجره زرد انتظار می نشینم
هوای سرد عشق را استشمام می کنم باز قهوه می نوشم
اما دیگر فنجان قهوه هم به حرف آمده بس که فال آمدنت را گرفتم و نیامدی
:: برچسبها:
دلنوشته چشمان بی فروغ,
|